-
جزیره
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1384 03:34
در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردن.شادی.غم.غرور و عشق و.......... روزی خبر رسید که به زودی جزیره به زیر اب فرو خواهد رفت. همه ساکنین جزیره قایق هایشان را اماده و جزیره را ترک کردند. وقتی جزیره به زیر اب رفت ؛عشق از ثروت که قایق با شکوهی داشت کمک خواست و گفت:((ایا می تونم با تو همسفر شوم؟)) ثروت گفت: من مقدار...
-
خوبی
دوشنبه 26 دیماه سال 1384 03:25
من نمی دانم و همین درد مرا سخت می ازارد ـ که چرا انسان این دانا - این پیغمبر در تکاپوهاشان چیزی از معجزه انسو ترـ! ره نبردهست به اعجاز محبت؟ چه دلیلی دارد؟ چه دلیلی دارد که هنوز مهر بانی را نشناخته است! و نمی داند در یک لبخند چه شگفتی هایی پنهان است. ین دنیا ((خوب بودن)) به خدا سهل ترین کار است و نمی دانم که چرا انسان...
-
سلام
جمعه 23 دیماه سال 1384 00:08
کنار دریا با آب همزبان بودم میان توده ی رنگین گوشماهیها ز اشتیاق تماشا چو کودکان بودم به موج های رها شاد باش میگفتم به ماسه ها - به صدف ها - حباب ها- کف ها به ماهیان و مرغابیان چنان مجذوب که راست گفتی- بیرون از این جهان بودم. نهیب زد دریا که : ـ مرد! این همه در پیچ و تاب آب مگرد چنین در بن خس و خاشاک هرزه پوی- مپوی...